
مردی، اسب اصیل و بسیار زیبایی داشت که توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کرد. همه آرزوی تملک آن را داشتند. بادیه نشین ثروتمندی پیشنهاد کرد که اسب را با دو شتر معاوضه کند، اما مرد موافقت نکرد.

براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !
:: امتیاز: |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر
مجموع امتیاز : 0 |
|
:: بازدید : 243
:: ارسال شده در:
داستان جالب ,
:: مطالب مرتبط:
ماجرای ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) و قتل هابیل ,
داستان جالب : به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی شود !! ,
داستان پندآموز : خدایا ... ,
داستان طنز : وقتی میگن زن شیطون رو هم درس میده قبول کنید ,
داستان جالب : داستان بسیار آموزنده یک اگهی عجیب !! ,
داستان جالب : صداقت داشته باش ,
داستان جالب : همه چیز به خودتان برمیگردد ,
داستان جالب : فسلفه عمل ,
داستان جالب : ناخدا یا مهندس ؟! ,
داستان جالب : همیشه راه ساده تری نیز هست !! ,